سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زمینی که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه (س) و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد در عصر ورود حضرت معصومه (س) به قم با نام بابلان خوانده می شد و از باغهای ساحلی موسی بن خزرج اشعری بود. پس از وفات حضرت معصومه (س) جنازه مطهر او را غسل داده و کفن کردند. و به همین زمین آوردند تا به خاک بسپارند . آل سعد سردابی حفر کردند در این وقت بین آل سعد اختلاف شد که چه کسی جنازه آن حضرت را در آن سرداب به خاک بسپارد؟ سرانجام اتفاق کردند که سیدی پرهیزکار و پیرمردی پارسا که به نام قادر معروف بود وارد سرداب شود و آن گوهر پاک را دفن کند. وقتی که به سراغ آن پیرمرد رفتند ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند وقتی به نزدیک رسیدند از مرکب خود پیاده شده و بر جنازه حضرت معصومه (س) نماز خواندند سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند آنگاه بیرون آمدند و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند. آن گاه موسی بن خزرج سقف وسایبانی از بوریا بر سر قبر مطهر برافراشت تا هنگامی که زینب دختر امام جواد (ع) وارد قم شد و قبه ای بر روی ان مرقد مطهر بنا کرد.
بعضی احتمال داده اند که نقابدار حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) بوده اند . این موضوع نیز در جای خود بسیار مورد توجه است از این رو که در مورد امامان (ع) دستور داده شده که جنازه آنها را امام دفن کند. بعضی از خواص نیز دارای چنین امتیازی هستند مانند حضرت عباس (ع) که جنازه مطهرش را امام سجاد (ع) دفن کرد وقتی بنی اسد برای کمک پیش آمدند امام سجاد (ع) به آنها فرمود : ان معی من یعیننی ؛کسانی ( از فرشتگان و ملکوتیان) همراه من هستند و مرا در دفن جنازه حضرت عباس کمک می کنند.

نوشته شده توسط مهدی | سه شنبه 86 آبان 1 | ساعت 12:0 صبح | ...

   در پی عزیمت اجباری حضرت رضا (ع) از مدینه به مرودر سال 200 ق و یک سال بی خبری؟ خاندان پیامبر (ص) از وی بی بی فاطمه معصومه  تاب دوری نیاورد و برای آگاهی از حال برادر سختی سفر را به جان خرید و در سال 201 ق از مدینه به قصد مرو راهی ایران شد . از چگونگی این سفر و همراهان وی اطلاع دقیقی در دست نیست. اما نوشته اند چون به ساوه رسید سخت بیمار شدو از همراهان خواست وی را به قم برسانند.  
    
    هنگامی که خبر آمدن ایشان به خاندان سعد اشعری رسید تصمیم گرفتند به پیشواز آن حضرت بروند ولی یکی از آنان به نام موسی بن خزرج بر دیگران پیشی گرفت و شبانه به استقبال وی شتافت. پس از شرفیابی مهار ناقه آن حضرت را گرفت و به سوی قم حرکت داد. واین شد که حضرت قم رابه انوار نورانی خود روشن کردند

      علامه مجلسی از تاریخ قدیم (تألیف فاضل دانشمند حسن بن محمد که در سال 378 ق نوشته شده) نقل می کند که گفت: قول صحیح تر این است : هنگامی که خبر ورود حضرت معصومه (س) به ساوه و خبر بیماری او به آل سعد (شیعیان عرب اشعری) رسید آل سعد به اتفاق تصمیم گرفتند به ساوه بروند و آن حضرت را دعوت کرده و به قم بیاورند. در میان آنها موسی بن خزرج بن سعد اشعری وقتی که به کاروان حضرت معصومه (س) رسید مهار شتر او را (که آن حضرت در این هنگام در میان محمل سوار بر شتر بود) گرفت و او را به قم آورد و در خانه خود مهمان نمود . حضرت معصومه (س) شانزده یا هفده روز در خانه موسی بستری بود تا از دنیا رفت.   
     نظر به این که حضرت معصومه (س) دهم یا دوازدهم ربیع الثانی از دنیا رفت و شانزده روز در قم زیست نتیجه می گیریم که ورود آن حضرت به قم تقریباً در روز 23 ربیع الاول سال 201 قمری بوده است. مردم قم که اکثریت قاطع آنها شیعه بودند از ورود حضرت معصومه (س) به قم بسیار شادمان شدند.
     در این چند روزی که حضرت معصومه (س) در قم بود از فراق برادر می گریست و بسیار غمگین بود. در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان مقدس با بنایی با شکوه مشخص است و در کنار آن مسجد مجلل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسه علمیه ستیه (در محله میدان میر قم) خوانده می شود. سرانجام آن حضرت پس از هفده یا شانزده روز از دنیا رفت. مردم قم با خبر رحلت او بسیار محزون و سوگوار شدند به خصوص خاندان اشعری در سوگ و غم فرو رفتند.


نوشته شده توسط مهدی | یکشنبه 86 مهر 29 | ساعت 12:0 صبح | ...
و تو یک فاطمه دیگری‍، فقط چدی فرق است تو معصومه‏ای اما او زهرا.تو پدرت امام موسی کاظم بود اما او پدرش محمد (ص)بود... این لقب را امام هشتم (ع) به وی عطا فرمود اگر چه روزگار با حبس های پی در پی و شهادت زود هنگام امام هشتم (ع) از همان اوان کودکی مهر و محبت پدرانه را از این بانوی فرزانه دریغ نمود. لیکن دستان نوازشگر برادر بزرگوارش نگذاشت غبار غم بر آیینه دل او بنشیند آن حضرت (ع) از دوران کودکی به برادر بزرگوارش سخت انس گرفت و در دامن پر مهر وی پرورش یافت و از کشتزار دانش ، حکمت، عصمت و عفاف امامتش خوشه ها چید. القاب متعددی همچون طاهره ، عابده، رضیه، تقیه، عالمه، محدثه، حمیده، و رشیده گوشه ای از فضیلتها و سجایای اخلاقی آن بانوی گرامی را بازگو می کند. روزی گروهی از شیعیان از راه دور به دیدار امام موسی بن جعفر (ع) آمدند ولی ایشان به مسافرت رفته بود. آنان پرسشهایی داشتند که آن را نوشته و به دست بانو معصومه (س) دادند. حضرت پاسخ آن پرسشها را نوشته فردای آنروز به آنان رساند. آن گروه هنگام بازگشت در بین راه با امام کاظم (ع) برخورد کردند و ماجرا را شرح دادند. امام فرمود: پاسخها را به من نشان دهید. وقتی پاسخها را دیدند فرمودند: ابوها فداها. یعنی پدرش به قربان چنین دختری!


نوشته شده توسط مهدی | جمعه 86 مهر 27 | ساعت 12:0 صبح | ...